---

با توجه به خاصیت غیر خطی فرآیند خوردگی، استفاده از روش‌های جدید جهت پیش‌بینی این فرآیند در حال گسترش است. مدل شبکه عصبی مصنوعی ابزاری جهت پیش‌بینی مقادیر مجهول در محدوده آزمایش نشده متغیرها، با دقت بالا می‌باشد. در این رهیافت با در دست داشتن تعداد محدودی از داده‌های ورودی، خروجی مطلوب با دقت بسیار خوبی پیش‌بینی می‌شود. در این مقاله، ابتدا با بکارگیری روش امپدانس الکتروشیمیایی اثر زمان ماندگاری، شرایط هیدرودینامیک و دما بر عملکرد بازدارندگی ۷-هیدروکسی فنوکسازون روی خوردگی فولاد در محیط اسیدکلریدریک یک مولار مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه پارامترهای متغیر تجربی شامل غلظت، زمان ماندگاری، دما و سرعت چرخش به عنوان متغیرهای ورودی و بازدهی بازدارندگی خوردگی به عنوان خروجی مدل شبکه‌ عصبی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد، با افزایش زمان ماندگاری تا ۸ ساعت مقاومت پلاریزاسیون در غلظت ppm۱۰۰ از این ماده، از ۱۶۶۰ به ۲۲۶۰ اهم سانتی متر مربع افزایش یافته و بازدهی به ۹۱ درصد رسیده است. همچنین، بازدهی این ماده با افزایش سرعت چرخش نمونه تا rpm ۵۰۰ و افزایش دمای محلول تا ۵۵ درجه سانتی گراد، از %۶/۸۶ به ترتیب به ۲۴ و ۶۰ درصد تقلیل یافت. نتایج پیش‌بینی شبکه عصبی توافق خوبی با داده‌های تجربی نشان داده و مقادیر آموزش‌یافته شبکه عصبی مصنوعی با خطای میانگین کمتر از ۱% میزان بازدارندگی را پیش-بینی نمودند.

---

در این تحقیق، کامپوزیت‌های Cu-Al۲O۳ به روش تف‌جوشی پلاسمای جرقه‌ای تهیه و خواص فیزیکی، مکانیکی و الکتروشیمی آن‌ها مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، ذرات اولیه پودر مس در اندازه‌های مختلف به همراه ذرات تقویت‌کننده آلومینا، پس از آماده-سازی اولیه، تحت فشردن و تف‌جوشی به کمک فرایند تف‌جوشی پلاسمای جرقه‌ای قرار گرفت. سپس، نمونه‌های حاصل از لحاظ ریزساختار، چگالی، سختی، هدایت الکتریکی بررسی و رفتار خوردگی آن‌ها با کمک آزمون‌های امپدانس و پلاریزاسیون الکتروشیمیایی مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد؛ سختی نمونه‌های تهیه شده با اندازه ذارت کمتر (۶۳ میکرومتر) کمی بالاتر از نمونه‌های تهیه شده با ذرات درشت‌تر (۱۵۰ میکرومتر) می‌باشد که این امر را می‌توان به تفاوت در اندزه دانه‌ها در ریزساختا نسبت داد (۲۰ میکرومتر نسبت به ۴۵ میکرومتر). همچنین، به نظر می‌رسد عامل کنترل کننده مقاومت /هدایت الکتریکی در چگالی نسبی بالاتر از ۹۸ درصد، اندازه دانه در ریزساختار باشد. منحنی نایکوئیست الکتروشیمیایی عنصر واربورگ و منحنی پلاریزاسیون الکتروشیمیایی پیک ناشی از انحلال آندی مس و تشکیل CuCl۲- را نشان داده و نتایج حاصل از این آزمون‌ها بیانگر افزایش مقاومت به خوردگی نمونه با کاهش اندازه ذرات بود.

---

در این تحقیق به بررسی تأثیر حضور افزودنی نیترات سریم در ریزساختار و خواص حفاظتی پوشش‌های اکسیداسیون الکترولیتی پلاسمایی (PEO) شکل گرفته در محلول الکترولیت فسفاتی اعمال شده روی سطح منیزیم AZ۳۱ پرداخته شد. با توجه به نتایج SEM/EDS سریم در ساختار پوشش اکسیدی جایگیری نموده و افزایش آن در الکترولیت منجر به کاهش سایز حفرات پوشش PEO شده است. با توجه به نتایج پلاریزاسیون پتانسیودینامیک و طیف‌سنجی امپدانس الکتروشیمیایی، حضور افزودنی نیترات سریم در الکترولیت فسفاتی، باعث بهبود خواص حفاظتی پوشش PEO می‌گردد. مدول امپدانس برای پوشش حاوی ۱ گرم بر لیتر نیترات سریم بعد از ۷ روز غوطه‌وری در محلول NaCl، حدود ۸ برابر بیشتر از پوشش فاقد افزودنی بوده است. همچنین بررسی‌های ترمودینامیکی انجام گرفته نشان داد که تشکیل محصولات خوردگی حاوی سریم امکان‌پذیر بوده و پایدار می‌باشد و به همین دلیل باعث بهبود خواص حفاظتی پوشش PEO می‌شوند.

---

در مقاله پیش‌رو، روش تف جوشی پلاسمای جرقه‌ای برای تولید کامپوزیت سه تایی Ti-Al۲O۳-HA استفاده شد. بدین منظور پودرها تحت فشار MPa ۴۰ در دماهای ۱۲۰۰ و ۱۳۰۰ درجه سانتی‌گراد به مدت ۵ دقیقه سینترشدند. مشخصات میکروساختاری با کمک میکروسکوپ الکترونی روبشی بررسی شد. به ‌منظور بررسی خواص نمونه‌ها آزمون‌های سنجش دانسیته، سختی، امپدانس الکتروشیمیایی و پلاریزاسیون انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش دمای تف جوشی ازºC ۱۲۰۰ به ºC ۱۳۰۰ در ساخت کامپوزیت‌ Ti-Al۲O۳-HA، با توجه به بهبود سینترینگ، دانسیته نمونه‌ها افزایش و تخلخل ظاهری کاهش می‌یابد. از طرفی با افزایش دما، سختی نمونه‌ها از HV ۵۲۸ به HV ۶۱۲ افزایش یافت. نتایج آزمون امپدانس الکتروشیمیایی نشان داد با افزایش دمای سینترینگ مقاومت پلاریزاسیونی نمونه از Ωcm۲ ۲۲۲ به Ωcm۲ ۹۹۶ بهبود یافته است. علاوه بر این دانسیته جریان خوردگی بر اساس آزمون پلاریزاسیون الکتروشیمیایی از μA/cm۲ ۳۵/۱۶ به μA/cm۲ ۴۷/۱ تقلیل پیدا کرد. بهبود مقاومت به خوردگی به کاهش تخلخل و تشکیل فیلم پسیو مقاوم‌تر روی سطح نمونه با افزایش دمای سینترینگ نسبت داده شد.

---

به منظور تقویت پوشش اپوکسی فنولیک از پرک شیشه و سریم نیترات استفاده شده است. به همین منظور ۶ کدنمونه با ترکیبات مختلف از سریم نیترات و پرک شیشه تهیه و بر روی فولاد ST۳۷ اعمال شدند. خواص خود ترمیمی (سلف هیلینگ) نمونه‌ها در محل خراش توسط تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی انتشار میدانی(FESEM)، نقشه آنالیز عنصری(MAP) و طیف سنجی پراکندگی انرژی(EDS) مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج مقدار %۵۸,۵۲از کمپلکس‌های تشکیل شده در ناحیه ی خراش از سریم نیترات تشکیل شده است (در نمونه.( EP۲CN۱.۵G-۰۴ به منظور سنجش عملکرد ضد خوردگی، تست‌های طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی (EIS)، پلاریزاسیون و سالت اسپری انجام شد. تحلیل نتایج این تست‌ها بهبود قابل توجه عملکرد حفاظتی پوشش‌های حاوی پرک شیشه و سریم نیترات نسبت به اپوکسی خالص را نشان داد. نتایج حاکی از این بود که حضور پرک شیشه و ترکیب مکانیزم حفاظتی آن با خاصیت سلف هیلینگ سریم نیترات باعث افزایش Rct (مقاومت انتقال بار) در نمونه ۰۴ نسب به نمونه ۰۱ به ترتیب به میزان ۱۱.۲ و ۴.۸ برابر و پس از ۱۸ روز غوطه وری شده است، این نمونه همچنین دارای بیشترین RP و کمترین icorr نسبت به دیگر نمونه‌های مورد آزمون می باشد. این نتایج رهایش سریم نیترات و ترمیم خراش، درکنار خاصیت مانع و سد بودن پرک شیشه را ثابت می کند. طبق نتایج مشاهده شد که کد EP۲CN۱.۵G-۰۴ دارای عملکرد ضد خوردگی بهتری نسبت به دیگر نمونه‌ها دارد.

---

در این تحقیق، اثر توان فرکانس رادیویی (RF) اعمال شده به ماده هدف مس روی فازهای ایجاد شده، مورفولوژی سطح و خواص خوردگی پوشش کامپوزیتی TiB۲-Cu اعمال شده روی زیرلایه فولاد زنگ‌نزن آستنیتی با روش کندوپاش مغناطیسی بررسی شد. تــوان‌های RF بــرابر با W ۱۰ (RF۱۰) و W ۲۰ (RF۲۰) در مـــقادیر ثابت دیگر پارامترهای پوشش‌دهی یعنی فــشار کاری Torr ۲- ۱۰× ۳، دمای °C ۴۰۰، توان DC معادل W ۱۲۰ و زمان ۹۰ دقیقه برای تولید نمونه‌ها مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی‌های میکروسکوپی و آنالیز فازهای موجود در ماده به ترتیب از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و آنالیز پراش پرتوی ایکس استفاده شد. نتایج پراش پرتوی ایکس نشان داد در هر دو توان RF، پوشش کامپوزیتی با موفقیت روی زیرلایه رسوب داده شده است. با افزایش توان RF، اندازه بلورک‌های فاز TiB۲ کاهش پیدا کرد. از طرفی، درصد عنصر مس در ترکیب پوشش افزایش یافت. الگوی پراش پرتوی ایکس مربوط به نمونه RF۱۰ نشان داد که اتم‌های مس در این توان اعمالی، کمتر ساختار بلوری پیدا کرده‌اند. با ایجاد پوشش کامپوزیتی TiB۲/Cu روی سطح زیرلایه، مقاومت به خوردگی افزایش یافت. اما نتایج حاصل از آزمون امپدانس و پلاریزاسیون الکتروشیمیایی نشان داد که با افزایش توانRF از W ۱۰ به W ۲۰، مقاومت خوردگی ماده پوشش داده شده از KΩcm۲ ۹/۱۸۵ به KΩcm۲۷/۱۷ کاهش می‌یابد. کاهش مقاومت به خوردگی با افزایش توان RF را می‌توان به افزایش مرزدانه‌ها به عنوان مناطق با انرژی بالا در پوشش نسبت داد که باعث کاهش مقاومت خوردگی می‌شود.

---

در این مقاله، پوشش Ni-WC-TiO۲ با جریان پالسی (PC ) بر روی نمونه‌های St-۳۷ (۱ تا ۵) و با جریان پالسی معکوس (PRC ) بر روی نمونه‌های (۶ تا ۹) بوجود آمدند. به منظور بررسی مورفولوژی پوششها از تصاویر میکروسکوپی روبشی انتشار میدانی (FE-SEM ) استفاده شد. پوشش حاصل از جریان پالسی معکوس دارای یکنواختی و ریزدانگی بیشتری نسبت به جریان پالسی می باشد. نتایج EDS نشان داد که عناصر کربن، تنگستن، تیتانیوم، اکسیژن و نیکل در هر دو نوع جریان آبکاری بر روی سطح تشکیل شده اند. عملکرد ضد خوردگی پوششها از طریق آزمونهای EIS و پلاریزاسیون بررسی گردید. تحلیل نتایج این تستها بهبود عملکرد ضد خوردگی نمونه‌های PRC را نسبت به نمونه‌های PC نشان داد. نتایج حاکی از این بود که حضورنانوذرات WC و TiO۲ باعث کاهش مقاومت انتقال بار (Rct) نمونه ۶، Rct=۹۹,۷۷ (ohm.cm۲) نسبت به سایر نمونه‌ها شد، این نمونه همچنین دارای کمترین مقاومت پلاریزاسیون (Rp)، (ohm.cm۲)۲۳۳.۵۷Rp = وبیشترین جریان خوردگی (icorr) نسبت به دیگر نمونه‌های مورد آزمون می باشد. کاهش دانسیته جریان از۰.۴ به ۰.۳ آمپر، باعث توزیع غیریکنواخت نانوذرات و درشت تر شدن اندازه کریستال‌ها در این پوشش شد که در نهایت باعث افزایش دانسیته جریان خوردگی در این نمونه شد. طبق نتایج مشاهده شد که نمونه۹ (پوشش حاصل از جریان پالسی معکوس) دارای عملکرد ضد خوردگی بهتری نسبت به سایر نمونه‌ها می باشد RP=۴۹۳۳.۱ (ohm.cm۲). برای بررسی خواص مکانیکی پوشش‌ها از آزمون سختی سنجی ویکرز استفاده شد و نتایج حاکی از این بود که سختی نمونه‌ها در جریان ابکاری PRC بیشتر از جریان آبکاری است.